آزمون‌های آنلاین

درباره سایت

آزمون‌های آنلاین جهت علاقمندانی که قصد خودشناسی بیشتری داشته و یا برای مقاصد درمانی نیاز داشته باشند، در سایت قابل اجرا است.

ورود به سایت




جهت شرکت در این آزمون اطلاعات خود را در کادرهای زیر وارد کرده و سپس به سوالات پاسخ داده، روی دکمه اتمام آزمون کلیک نمایید.

مشخصات کاربر


نام: *
نام خانوادگی: *
ایمیل:
سن: *
تحصیلات: *
شغل: *
تلفن همراه: *
معرف:
جنسیت:
وضعیت تاهل:

آزمون

1- مجله های فنی را دوست دارم.

2- اشتهای خوبی دارم.

3- بیشتر صبحها سرحال و با نشاط از خواب بر می خیزم.

4- کار کتابداری را دوست دارم.

5- با کوچکترین صدایی از خواب بیدار می شوم.

6- پدرم مرد خوبی است، یا (اگر پدرتان مرده است) پدرم مرد خوبی بود.

7- خواندن بخش حوادث روزنامه ها را دوست دارم.

8- معمولاًًحرارت دست و پایم در حد طبیعی است.

9- زندگی روزانه من پر ازچیزهایی است که برایم جالبند.

10- تقریباًبه اندازه سابق قادر به کار کردن هستم.

11- اغلب اوقات احساس می کنم چیزی گلویم را گرفته است.

12- از زندگی جنسی ام راضی هستم.

13- مردم باید سعی کنند خوابهای خود را تعبیرکرده وبه آنها عمل کنند.

14- از داستانهای پلیسی و اسرار آمیز خوشم می آید.

15- در محیط کارم فشار و ناراحتی زیادی احساس می کنم.

16- گاهی اوقات فکرهایم آنقدر بد هستند که نمی توانم درباره آنها با کسی حرف بزنم.

17- معتقدم که زندگی با من خوب رفتار نکرده است.

18- تهوع و استفراغ آزارم می دهد.

19- دوست دارم بفهمم دیگران درباره من چه فکر می کنند.

20- خیلی کم دچار یبوست می شوم.

21- گاهی اوقات خیلی دلم می خواهد از خانه فرار کنم.

22- فکر می کنم هیچکس مرا درک نمی کند.

23- گاهی اوقات طوری به گریه یا خنده می افتم که نمی توانم جلوی آن را بگیرم.

24- گاهی اوقات ارواح شیطانی مرا تسخیر می کنند.

25- دوست دارم یک خواننده باشم.

26- وقتی به دردسر می افتم، بهترین کار برایم این است که ساکت بمانم.

27- معتقدم که باید جواب بدی را با بدی داد.

28- هفته ای چند بار ناراحتی معده اذیتم می کند.

29- گاهی اوقات دلم میخواهد فحش بدهم.

30- هرچند شب یک بار خوابهای وحشتناک می بینم.

31- برایم مشکل است که حواسم را روی یک کار متمرکز کنم.

32- تجربه ها و احساسهای عجیب و غریب خاصی داشته ام.

33- خیلی کم نگران سلامتیم می شوم.

34- به خاطر رفتار جنسی ام هیچگاه به دردسر نیفتاده ام.

35- درگذشته گاهی چیزهایی دزدیده ام.

36- اغلب اوقات سرفه می کنم.

37- گاهی دلم میخواهد چیزهایی را بشکنم.

38- گاهی روزها، هفته ها، یا ماهها بوده که دست و دلم به کاری نمی رفته است.

39- خوابم نامنظم و آشفته است.

40- بیشتر اوقات سردرد کلافه ام می کند.

41- گاهی دروغ می گویم.

42- اگر دیگران سرم کلاه نگذاشته بودند، موفق تر بودم.

43- قدرت قضاوت من بهتر از گذشته است.

44- هفته ای یک یا چند بار، بدون هیچ علتی، ناگهان بدنم داغ می شود.

45- درحال حاضر وضع سلامتیم مثل بیشتر دوستانم خوب است.

46- معمولاًًهنگام دیدن دوستان سابقم اظهار آشنایی نمی کنم، مگر این که آنها پیشقدم شوند.

47- تقریباًهیچ وقت در قلب یا قفسه سینه ام دردی نداشته ام.

48- بیشتر به جای پرداختن به کارهایم خیالبافی می کنم.

49- من فردی بسیار اجتماعی هستم.

50- اغلب مجبور بوده ام از کسانی اطاعت کنم که به اندازه من نمی فهمیدند.

51- بعضی از مطالبی را که در مدرسه خوانده ام به خاطر ندارم.

52- من زندگی درستی نداشته ام.

53- اغلب در قسمتهایی از بدنم احساس سوزش، مورمور شدن، یا خواب رفتگی می کنم.

54- خانواده ام با شغلی که دارم، یا می خواهم انتخاب کنم موافق نیستند.

55- گاهی آن قدر روی چیزی پافشاری می کنم که دیگران تحمل خود را از دست می دهند.

56- کمتر از دیگران احساس خوشحالی می کنم.

57- معمولاًًدر پشت گردنم احساس درد می کنم.

58- فکر می کنم اغلب مردم برای جلب کمک و همدردی دیگران بدبختیهای خود را بزرگتر جلوه می دهند.

59- هرچند روز یک بار در قسمت بالای معده ام احساس ناراحتی می کنم.

60- وقتی با دیگران هستم شنیدن چیزهای خیلی عجیب آزارم می دهد.

61- من آدم مهمی هستم.

62- اغلب آرزو کرده ام کاش یک دختر بودم، یا (اگر دختر هستید) هرگز از این که یک دختر هستم متاسف نبوده ام.

63- آدم زود رنجی نیستم.

64- از خواندن داستانهای عاشقانه خوشم می آید.

65- اکثر اوقات احساس غمگینی می کنم.

66- اگر اکثر قوانین دور ریخته می شد، بهتر بود.

67- شعر را دوست دارم.

68- گاهی حیوانات را اذیت می کنم.

69- فکر می کنم از کاری مثل جنگلبانی خوشم بیاید.

70- در بحث با دیگران به آسانی شکست می خورم.

71- این روزها دارم از رسیدن به هدفهایم نا امید می شوم.

72- گاهی احساس می کنم روحم از بدنم جدا شده و به پرواز در می آید.

73- واقعاًاعتماد به نفس ندارم.

74- دوست دارم یک گل فروش باشم.

75- معمولاًًاحساس می کنم زندگی با ارزش است.

76- بیشتر مردم فقط با جر و بحث فراوان حقیقت را می پذیرند.

77- هر چند وقت یکبار، کار امروز را به فردا موکول می کنم.

78- بیشتر افرادی که مرا می شناسند، دوستم دارند.

79- اهمیتی نمی دهم که مورد تمسخر دیگران واقع شوم.

80- دوست دارم پرستار باشم.

81- بیشتر مردم برای این که پیشرفت کنند دروغ می گویند.

82- کارهای زیادی انجام می دهم که بعداًاز انجام آنها پشیمان می شوم. (من بیش از دیگران پشیمان می شوم.

83- خیلی کم با افراد خانواده ام دعوا می کنم.

84- یک یا چند بار به علت رفتار بد از مدرسه اخراج شده ام.

85- گاهی دلم می خواهد کارهای خطرناک و دلهره آور انجام دهم.

86- میهمانی ها و کارهایی را که پر از شادی و سروصدا است دوست دارم.

87- در زندگی مشکلاتی داشته ام که به دلیل پیچیدگی زیادشان قادر به تصمیم گیری درباره آنها نبوده ام.

88- معتقدم که زنها باید به اندازه مردها آزادی جنسی داشته باشند.

89- بیشترین گرفتاری و درگیری من با خودم است.

90- من پدرم را دوست دارم، (یا اگر پدرتان مرده است) من پدرم را دوست داشتم.

91- خیلی کم دچار کشیدگی یا پرش عضلات می شوم.

92- برایم مهم نیست که چه بر سرم بیاید.

93- گاهی اوقات، وقتی حالم خوب نیست، بد اخلاق می شوم.

94- اغلب اوقات احساس می کنم یک کار غلط یا بد انجام داده ام.

95- اغلب اوقات خوشحال هستم.

96- حیوانات، افراد، یا چیزهایی را در اطراف خود می بینم که دیگران نمی بینند.

97- اغلب اوقات احساس می کنم که بینی ام گرفته و سرم سنگین است.

98- بعضی ها آن قدر امر و نهی می کنند که حتی وقتی حق با آنها است، دلم می خواهد بر خلاف خواست آنها رفتار کنم.

99- کسی به من حقه زده است.

100- هیچ وقت کار خطرناکی را به خاطر مهیج بودن آن انجام نداده ام.

101- اغلب احساس می کنم نوار محکمی به دور سرم بسته شده است.

102- گاهی عصبانی می شوم.

103- اگر روی یک مسابقه یا بازی شرط بندی کنم، از آن بیشتر لذت می برم.

104- بیشتر مردم به این دلیل صداقت و درستی نشان می دهند که می ترسند گرفتار شوند.

105- گاهی در مدرسه به علت رفتار بدم پیش مدیر فرستاده شده ام.

106- حرف زدن من مثل همیشه است (یعنی، تندتر، آهسته تر، درهم و برهم یا گرفته تر از قبل نیست).

107- در خانه آداب غذا خوردن را بهتر رعایت می کنم، تا در بیرون ازخانه.

108- کسانی که قادر به سخت کارکردن باشند، شانس بیشتری برای موفقیت دارند.

109- فکر می کنم به اندازه اطرافیانم، با استعداد و زرنگ هستم.

110- اغلب مردم حاضرند حتی از راههای غیر عادلانه به منافع و مزایایی برسند.

111- معده ام خیلی ناراحتم می کند.

112- تئاتر و نمایش را دوست دارم.

113- می دانم چه کسی مسئول تمام مشکلاتم است.

114- گاهی وسایل شخصی دیگران، مثل کفش و دستکش به قدری توجهم را جلب می کند که دوست دارم به آنها دست بزنم یا آنها را بدزدم، حتی اگر بدردم نخورد.

115- دیدن خون باعث وحشت یا بهم خوردن حالم نمی شود.

116- اغلب اوقات زود رنج و بد اخلاق هستم، ولی علتش را نمی دانم.

117- هرگز استفراغ و سرفه همراه با خون نداشته ام.

118- نگران مریض شدن نیستم.

119- جمع آوری گلها یا پرورش گیاهان خانگی را دوست دارم.

120- معمولاًًاز آنچه به نظرم درست می رسد، به شدت دفاع می کنم.

121- هرگز به اعمال جنسی ناپسند دست نزده ام.

122- گاهی افکارم به قدری سریع بوده که نتوانسته ام آنها را بر زبان آورم.

123- اگر اطمینان داشتم که کسی متوجه نخواهد شد،بدون خریدن بلیط، وارد سینما می شدم.

124- اغلب وقتی کسی کار خوبی در حق من انجام می دهد، از خود می پرسم که از این کار چه هدفی داشته است.

125- معتقدم که زندگی خانوادگی من به خوبی زندگی اغلب کسانی است که می شناسم.

126- معتقدم که قانون باید با قاطعیت اجرا شود.

127- از انتقاد یا سرزنش به شدت می رنجم.

128- آشپزی را دوست دارم.

129- رفتار اطرافیانم تاثیر زیادی بر رفتار من دارد.

130- گاهی واقعاًاحساس می کنم آدم بی مصرفی هستم.

131- در کودکی عضو گروهی از دوستانم بودم که سعی می کردند در تمام مشکلات به همدیگر وفادار باشند.

132- به زندگی پس از مرگ معتقدم.

133- دوست داشتم یک سرباز باشم.

134- گاهی دوست دارم با کسی دعوا و کتک کاری کنم.

135- اغلب به این دلیل که دیر تصمیم می گیرم، خیلی چیزها را از دست می دهم.

136- وقتی در حال انجام کار مهمی هستم، اگر کسی ازمن راهنمایی بخواهد یا مزاحمم شود، عصبانی می شوم.

137- زمانی خاطرات روزانه ام را می نوشتم.

138- معتقدم علیه من توطئه چینی می شود.

139- ترجیح می دهم در بازی برنده باشم تا بازنده.

140- اغلب شبها بدون این که افکار یا خیالاتی ناراحتم کند، به خواب می روم.

141- در طی چند سال گذشته، اکثر اوقات حالم خوب بوده است.

142- هرگز دچار غش یا تشنج نشده ام.

143- وزنم کم و زیاد نمی شود.

144- فکر می کنم کسانی مرا تعقیب می کنند.

145- احساس می کنم اغلب بی دلیل مجازات شده ام.

146- به آسانی به گریه می افتم.

147- چیزهایی را که می خوانم به خوبی گذشته نمی فهمم.

148- در طول زندگی، هرگز حالم بهتر از الان نبوده است.

149- گاهی احساس می کنم به بیماری خطرناکی مبتلا شده ام.

150- گاهی احساس می کنم که باید به خودم یا کس دیگری صدمه بزنم.

151- خوشم نمی آید قبول کنم کسی زیرکانه سرم را کلاه گذاشته است.

152- زود خسته نمی شوم.

153- دوست دارم برخی از افراد مهم را بشناسم، چون این کار باعث می شود احساس کنم مهم هستم.

154- وقتی از یک جای بلند به پایین نگاه می کنم، می ترسم.

155- اگر یکی از افراد خانواده ام با قانون درگیر شود، عصبی نمی شوم.

156- فقط مواقعی که به مسافرت یا گردش می روم، خوشحال هستم.

157- برایم مهم نیست که دیگران درباره ام چه فکر می کنند.

158- دوست ندارم در میهمانیها دست به شیرین کاری بزنم، حتی اگر دیگران نیز چیزی شبیه آن را انجام دهند.

159- هیچ وقت غش نکرده ام.

160- مدرسه را دوست داشتم.

161- خجالتی هستم، وهمیشه مجبورم کاری کنم که دیگران متوجه این موضوع نشوند.

162- کسی سعی می کند مرا مسموم کند.

163- ترس شدیدی از مارها ندارم.

164- هیچ وقت دچار سرگیجه نشده ام، یا خیلی کم سرگیجه داشته ام.

165- فکر می کنم که حافظه ام خوب است.

166- مسائل جنسی فکرم را آزار می دهد.

167- گفتگو با غریبه ها برایم مشکل است.

168- آشنایانم می گویند در مواقعی کارهایی می کنم که بعداًنمی توانم آنها را به خاطر بیاورم.

169- وقتی خسته می شوم دوست دارم دست به کاری هیجان آور بزنم.

170- می ترسم عقلم را از دست بدهم.

171- با پول دادن به گداها مخالفم.

172- بارها متوجه شده ام که وقتی سرگرم انجام کاری هستم، دستم می لرزد.

173- می توانم مدتی طولانی مطالعه کنم، بدون این که چشمم خسته شود.

174- مطالعه و خواندن مطالبی در مورد کارم را دوست دارم.

175- بیشتر اوقات در تمام وجودم احساس ضعف می کنم.

176- خیلی کم دچار سردرد می شوم.

177- از دقت و مهارت دستهایم کاسته نشده است.

178- گاهی موقع دستپاچه شدن خیس عرق می شوم، و این موضوع خیلی ناراحتم می کند.

179- هنگام راه رفتن، در حفظ تعادلم مشکلی نداشته ام.

180- ذهنم خوب کار نمی کند.

181- من دچار تب یونجه یا حملات آسم نمی شوم.

182- اوقاتی برایم پیش آمده که در طی آن بر روی حرکات و صحبت کردنم کنترلی نداشتم، ولی از آنچه در اطرافم می گذشت، آگاه بودم.

183- برخی از افرادی را که می شناسم دوست ندارم.

184- خیلی کم خیالبافی می کنم.

185- کاش این قدر خجالتی نبودم.

186- از سر و کار داشتن با پول نمی ترسم.

187- اگر خبرنگار بودم، خیلی دوست داشتم که اخبار مربوط به تئاتر را گزارش کنم.

188- از بسیاری از بازیها و سرگرمیها لذت می برم.

189- از لاس زدن خوشم می آید.

190- اطرافیانم با من بیشتر مثل یک بچه رفتار می کنند تا یک فرد بالغ.

191- دوست دارم روزنامه نگار باشم.

192- مادرم زن خوبی است، یا (اگر مادرتان مرده است) مادرم زن خوبی بود.

193- هنگام قدم زدن خیلی دقت می کنم که پایم را روی شکافهای پیاده رو نگذارم.

194- هرگز جوشهایی بر روی پوستم نبوده که باعث نگرانیم شود.

195- در خانواده من، محبت و همکاری خیلی کمتر از خانواده های دیگر است.

196- دائماًنگران چیزی هستم.

197- فکر می کنم کار پیمان کاری ساختمان را دوست داشته باشم.

198- اغلب صداهایی می شنوم که نمی دانم از کجا می آیند.

199- من به علم علاقه مندم.

200- کمک خواستن از دوستان برایم مشکل نیست، حتی اگر نتوانم این لطف آنها را جبران کنم.

201- شکار کردن را خیلی دوست دارم.

202- رفقایم اغلب مورد پسند والدینم نبودند.

203- گاهی کمی پشت سر دیگران غیبت می کنم.

204- شنوایی من به خوبی اکثر افراد است.

205- برخی افراد خانواده ام عاداتی دارند که باعث رنجش و دلخوری من می شود.

206- بعضی وقتها احساس می کنم که خیلی آسان تصمیم می گیرم.

207- دوست دارم عضو چند انجمن یا باشگاه باشم.

208- تقریباًهیچ وقت طپش قلب یا تنگی نفس نداشته ام.

209- صحبت درباره مسائل جنسی را دوست دارم.

210- دیدن جاهایی را که قبلاًندیده ام دوست دارم.

211- وظیفه ای به من الهام شده است که تاکنون به دقت آن را دنبال کرده ام.

212- گاهی مانع کار کسانی شده ام که می خواسته اند آن کار را نه به خاطر اهمیتش، بلکه به خاطر پیروی از اصول انجام دهند.

213- زود عصبانی می شوم و زود هم آرام می گیرم.

214- خانواده ام تقریباًهیچ تسلطی بر روی من نداشته اند.

215- خیلی غصه می خورم.

216- کسی سعی می کند چیزی را از من بدزدد.

217- تقریباًتمام بستگانم مرا درک می کنند.

218- مواقعی بوده که آن قدر بی قرار بوده ام که نتوانسته ام یک جا بند شوم.

219- در عشق شکست خورده ام.

220- هیچ وقت نگران قیافه ام نیستم.

221- اغلب درباره چیزهایی خواب می بینم که نمی توان درباره آنها با کسی صحبت کرد.

222- تمام مسائل مهم درباره امور جنسی را باید به بچه ها یاد داد.

223- فکر می کنم عصبی تر از دیگران نیستم.

224- من دردی ندارم، و اگر هم داشته باشم، بسیار کم است.

225- کارها را طوری انجام می دهم که دیگران می توانند آن را سوء تعبیر کنند.

226- گاهی وقتها بدون هیچ دلیلی، یا حتی در شرایط نامناسب، احساس خوشی و هیجان زیادی می کنم.

227- کسانی را که دائماًبه فکر پول یا مقام هستند، سرزنش نمی کنم.

228- اشخاصی هستند که سعی می کنند افکار و عقاید مرا بدزدند.

229- مواقعی پیش می آید که گویی مغزم خالی شده است، بطوری که فعالیتهایم متوقف شده، و از آنچه در اطرافم می گذرد آگاه نیستم.

230- با کسانی که می دانم کارشان اشتباه است، می توانم رفتار دوستانه ای داشته باشم.

231- دوست دارم بین جمعی از افرادی باشم که مرتب جوک گفته و شوخی می کنند.

232- گاهی در انتخابات به کسانی رای می دهم که آنها را اصلاًنمی شناسم.

233- شروع کردن هر کاری برایم مشکل است.

234- فکر می کنم که یک شخص محکوم هستم.

235- در مدرسه شاگرد ضعیفی بودم.

236- اگر هنر مند بودم دوست داشتم گلها را نقاشی کنم.

237- از این که چندان خوش قیافه نیستم، زیاد ناراحت نمی شوم.

238- حتی در هوای خنک زود عرق می کنم.

239- کاملاًاعتماد به نفس دارم.

240- گاهی نمی توانم از دزدی، یا بلند کردن چیزی از مغازه ها خودداری کنم.

241- بهتر است آدم به کسی اعتماد نکند.

242- هفته ای یک یا چند بار هیجان زده می شوم.

243- وقتی در جمع هستم، نمی توانم مطلب مناسبی برای گفتگو پیدا کنم.

244- معمولاًًهر وقت دلم می گیرد، یک چیز مهیج می تواند مرا از آن حالت خارج کند.

245- وقتی خانه را ترک می کنم، در مورد قفل بودن درها و بسته بودن پنجره ها نگران نیستم.

246- معتقدم که گناهان من غیر قابل بخشش هستند.

247- یک یا چند قسمت پوستم بی حس است.

248- سوء استفاده از کسی را که خود اجازه چنین کاری را می دهد، بد نمی دانم.

249- بینایی من به خوبی سالهای گذشته است.

250- گاهی اوقات به قدری از زرنگی بعضی از جنایتکاران خوشم آمده که آرزو کرده ام گیر نیفتند.

251- اغلب احساس می کنم که غریبه ها به دیده انتقاد آمیز به من نگاه می کنند.

252- برای من مزه همه چیز یکسان است.

253- من هر روز، بیش از حد عادی آب می خورم.

254- بیشتر مردم به این علت با کسی دوست می شوند که ممکن است این دوستی برایشان مفید باشد.

255- به ندرت احساس کرده ام گوشهایم زنگ بزند یا وزوز کند.

256- گاهی اوقات از عزیزترین کسان خود هم متنفر می شوم.

257- اگر خبرنگار بودم دوست داشتم اخبار ورزشی را گزارش کنم.

258- من در طول روز می توانم بخوابم ولی شبها قادر به خواب نیستم.

259- مطمئنم که دیگران پشت سرم راجع به من صحبت می کنند.

260- گاهی به شوخیهای بی ادبانه می خندم.

261- در مقایسه با دوستانم ترسهای کمتری دارم.

262- وقتی در جمعی از من بخواهند بحثی را شروع کنم یا مطلبی را توضیح دهم، دستپاچه نمی شوم.

263- همیشه وقتی یک جنایتکار به وسیله دفاعیات یک وکیل زرنگ آزاد می شود، از قانون بیزار می شوم.

264- در مصرف مشروبات الکلی افراط کرده ام.

265- تا وقتی کسی با من حرف نزند با او صحبت نمی کنم.

266- هرگز گرفتاری قانونی نداشته ام.

267- اوقاتی بوده که در طی آن به طرز غیر عادی و بدون علت خاصی احساس خوشحالی می کردم.

268- افکار مربوط به امور جنسی آزارم می دهد.

269- وقتی چند نفر به دردسر می افتند، بهترین کار این است که داستانی درست کرده و همه به آن بچسبند.

270- دیدن آزار و اذیت حیوانات باعث ناراحتی من نمی شود.

271- فکر می کنم احساساتی تر از دیگران هستم.

272- هرگز در زندگی عروسک بازی را دوست نداشته ام.

273- اغلب اوقات زندگی برایم رنج آور است.

274- در مورد بعضی مسائل آن قدر حساسم که نمی توانم در موردشان صحبت کنم.

275- در مدرسه صحبت کردن در مقابل کلاس برایم خیلی مشکل بود.

276- من مادرم را دوست دارم، یا (اگر مادرتان مرده است)، من مادرم را دوست داشتم.

277- اکثر اوقات، حتی در کنار دیگران احساس تنهایی می کنم.

278- دیگران به قدر لازم با من تفاهم دارند.

279- از شرکت در بازیهایی که خوب بلد نیستم خودداری می کنم.

280- فکر می کنم می توانم مثل دیگران به آسانی دوست پیدا کنم.

281- دوست ندارم دیگران دور و برم باشند.

282- دیگران می گویند که من هنگام خواب راه می روم.

283- کسی که با سهل انگاری خود دیگران را به دزدیدن اموالش وسوسه می کند، به اندازه کسی که دزدی کرده، مقصر است.

284- فکر می کنم تقریباًهرکسی برای این که به دردسر نیفتد، دروغ خواهد گفت.

285- من حساس تر از اغلب مردم هستم.

286- اغلب مردم باطناًدوست ندارند که برای کمک به دیگران خود را به دردسر بیندازند.

287- بیشتر رویا هایم درباره مسائل جنسی است.

288- پدر و مادر و افراد خانواده ام بیش از حد از من ایراد می گیرند.

289- خیلی زود دستپاچه می شوم.

290- درباره پول و کار نگران هستم.

291- هیچ وقت عاشق کسی نبوده ام.

292- بعضی از کارهایی که افراد خانواده ام انجام داده اند، مرا به وحشت انداخته است.

293- تقریباًهیچ وقت خواب نمی بینم.

294- بیشتر اوقات لکه های قرمزی روی گردنم پیدا می شود.

295- هرگز احساس فلجی یا ضعف غیر طبیعی، در هیچ یک عضلاتم نداشته ام.

296- گاهی بدون آن که سرما خورده باشم، صدایم در نمی آید یا تغییر می کند.

297- اغلب پدر و مادرم مرا به اطاعت وادار می کردند، حتی وقتی که من این کار آنها را غیر منطقی می دانستم.

298- گاهی بوهای ناجوری به مشامم می رسد.

299- نمی توانم ذهنم را روی یک موضوع متمرکز کنم.

300- من به دلایلی، نسبت به یک یا چند نفر از اعضای خانواده ام حسادت می کنم.

301- تقریباًهمیشه درباره کسی یا چیزی نگران هستم.

302- خیلی زود حوصله ام از دست دیگران سر می رود.

303- اغلب آرزو می کنم ای کاش مرده بودم.

304- گاهی آن قدر هیجان زده می شوم که خوابیدن برایم مشکل می گردد.

305- من بیشتر از سهم خود در زندگی نگرانی داشته ام.

306- برای هیچ کس چندان مهم نیست که چه بر سرمن می آید.

307- گاهی آن قدر خوب می شنوم که باعث ناراحتیم می شود.

308- هرچیزی را که به من می گویند بلافاصله فراموش می کنم.

309- معمولاًًحتی در امور جزیی، مجبورم که قبل از اقدام صبر کرده و فکر کنم.

310- وقتی در خیابان آشنایانم را می بینم، برای اجتناب از روبرو شدن با آنها به طرف دیگر خیابان می روم.

311- اغلب احساس می کنم چیزهای دور و برم واقعی نیستند.

312- تنها قسمت جالب نشریات، بخش فکاهی آنهاست.

313- عادت دارم که چیزهای بی اهمیت (مانند درختها یا تیرهای چراغ برق) را بشمارم.

314- دشمنی ندارم که واقعاًبخواهد به من صدمه بزند.

315- با کسانی که دوستانه تر از حد معمول به نظر می رسند، با احتیاط رفتار می کنم.

316- افکار غیر عادی و عجیب وقریبی دارم.

317- دور شدن از خانه، حتی برای مسافرتهای کوتاه، مرا مضطرب و ناراحت می کند.

318- معمولاًًانتظار دارم در کارهایی که انجام می دهم، موفق شوم.

319- هنگامی که تنها هستم، چیزهای عجیب و غریبی می شنوم.

320- گاهی از افراد یا چیزهایی می ترسم که می دانم صدمه ای به من نمی زنند.

321- از تنها وارد شدن به اتاقی که یک عده در آن مشغول صحبت هستند، احساس ترس و ناراحتی نمی کنم.

322- از به کار بردن چاقو یا هر چیز برنده و نوک تیز می ترسم.

323- گاهی از آزار رساندن به کسی که خیلی دوستش دارم، لذت می برم.

324- به آسانی می توانم دیگران را از خودم بترسانم، و گاهی برای شوخی این کار را می کنم.

325- برای من تمرکز حواس مشکلتر از دیگران است.

326- بارها اتفاق افتاده که از انجام کاری منصرف شده ام، زیرا توانایی انجام آن را در خود ندیده ام.

327- کلمات بد و خیلی زشتی به ذهنم خطور می کند و نمی توانم از شر آنها خلاص شوم.

328- گاهی افکار بی اهمیتی به ذهنم هجوم می آورند و تا چند روز مرا ناراحت می کنند.

329- تقریباًهر روز چیزهایی اتفاق می افتد که مرا می ترساند.

330- گاهی سرشار از انرژی هستم.

331- معمولاًًکارها را سخت می گیرم.

332- گاهی از آزار دیدن به وسیله کسی که دوستش دارم، لذت می برم.

333- مردم درباره من چیزهای زشت و توهین آمیزی می گویند.

334- در جاهای بسته احساس ناراحتی می کنم.

335- زیاد خود پسند نیستم.

336- کسی فکر و ذهن مرا کنترل می کند.

337- در میهمانیها بیشتر اوقات به جای این که داخل جمع شوم، ترجیح می دهم تنها یا فقط با یک نفر بنشینم.

338- بیشتر اوقات رفتار مردم برخلاف انتظار من است.

339- گاهی احساس کرده ام مشکلاتم آن قدر زیاد شده اند که نمی توانم بر آنها غلبه کنم.

340- دید و بازدید از آشنایان را دوست دارم.

341- گاهی ذهنم کند تر از حد معمول کار می کند.

342- در اتوبوس، قطار و غیره، اغلب با غریبه ها صحبت می کنم.

343- بچه ها را دوست دارم.

344- از شرط بندی روی چیزهای کوچک خوشم می آید.

345- اگر امکاناتی فراهم شود، می توانم کاری انجام دهم که برای مردم بسیار سودمند باشد.

346- اغلب به افراد به اصطلاح متخصصی برخورده ام، که به اندازه من کار بلد نبودند.

347- وقتی می شنوم یکی از آشنایانم به موفقیتی رسیده است، احساس شکست می کنم.

348- اغلب آرزو می کنم ای کاش بچه بودم.

349- خوش ترین ساعات زندگیم وقتی است که تنها باشم.

350- اگر به من فرصت دهند، رهبر خوبی برای مردم می شوم.

351- از شنیدن داستانها و جوکهای بی ادبانه خجالت می کشم.

352- معمولاًً مردم بیش از آن چه به دیگران احترام می گذارند، توقع احترام دارند.

353- از میهمانیها فقط به این دلیل که با مردم هستم لذت می برم.

354- سعی می کنم داستانهای خوبی را به خاطر بسپارم تا بتوانم به دیگران بازگو کنم.

355- یک یا چند بار در زندگی احساس کرده ام فردی به وسیله هیپنوتیزم مرا وادار به انجام کارهایی کرده است

356- زمانی که مشغول انجام کاری هستم، نمی توانم حتی برای یک لحظه آن را کنار بگذارم.

357- اغلب در غیبت کردن و عیب جویی های اطرافیانم شرکت نمی کنم.

358- اغلب، دیگران نسبت به فکر های خوب من حسادت می کنند، فقط به این دلیل که این فکرها قبلاًبه ذهن خود آنها نرسیده بود.

359- از شور و هیجان در یک جمع لذت می برم.

360- از ملاقات با آدمهای غریبه ناراحت نمی شوم.

361- کسی سعی دارد روی فکر من تاثیر بگذارد.

362- یادم می آید گاهی برای خلاص شدن از گرفتاری، خودم را به مریضی زده ام.

363- هنگامی که در جمع دوستان شاد و سر زنده هستم، نگرانیهایم بر طرف می شود.

364- هنگامی که کاری خوب پیش نمی رود، دلم می خواهد آن کار را فوراً کنار بگذارم.

365- دوست دارم دیگران بدانند من بر کارها مسلط هستم.

366- مواقعی بوده که به قدری سرشار از انرژی بوده ام که چند روزی نیاز به خواب نداشتم.

367- هر وقت امکان داشته باشد از حضور در میان جمعیت پرهیز می کنم.

368- از روبرو شدن با گرفتاری یا مشکل شانه خالی می کنم.

369- هنگامی که می خواهم کاری انجام دهم و دیگران می گویند که ارزش انجام دادن ندارد، آن را کنار می گذارم.

370- میهمانی ها و اجتماعات را دوست دارم.


بدون محدویت زمانی