آزمون‌های آنلاین

درباره سایت

آزمون‌های آنلاین جهت علاقمندانی که قصد خودشناسی بیشتری داشته و یا برای مقاصد درمانی نیاز داشته باشند، در سایت قابل اجرا است.

ورود به سایت




جهت شرکت در این آزمون اطلاعات خود را در کادرهای زیر وارد کرده و سپس به سوالات پاسخ داده، روی دکمه اتمام آزمون کلیک نمایید.

مشخصات کاربر


نام: *
نام خانوادگی: *
ایمیل:
سن: *
تحصیلات: *
شغل: *
تلفن همراه: *
معرف:
جنسیت:
وضعیت تاهل:

آزمون

1- اخیراً، حتی صبح‌ها احساس ضعف و بی‌حالی می‌کنم.

2- برای قوانین و مقررات احترام زیادی قائلم ، زیرا از حقوق افراد حمایت می‌کنند.

3- به‌قدری از انجام دادن کارهای مختلف لذت می‌برم، که نمی‌توانم تصمیم بگیرم ، کدام‌یک را اول انجام بدهم.

4- بیشتر وقت‌ها احساس ضعف و خستگی می‌کنم.

5- چون فکر می‌کنم آدم بزرگ و مهمی هستم برایم مهم نیست که دیگران در مورد من چه فکری می‌کنند.

6- دیگران به اندازه کافی قدر کارها و زحمات مرا نمی‌دانند.

7- اگر خانواده‌ام به من زور بگویند احتمالا عصبانی می‌شوم و در برابر خواست آن‌ها مقاومت می‌کنند.

8- مردم پشت سرم در مورد قیافه و رفتارم حرف می‌زنند و مسخره‌ام می‌کنند.

9- اغلب اگر کسی اذیتم کند به‌شدت از او انتقاد می‌کنم.

10- به‌ندرت تحت تأثیر چیزی قرار می‌گیرم.

11- هنگام راه رفتن نمی‌توانم تعادلم را حفظ کنم.

12- به آسانی و به‌سرعت احساساتم را بروز می‌دهم.

13- استعمال مواد مخدر اغلب مرا به دردسر می‌اندازد.

14- گاهی اوقات با خانواده‌ام بسیار تند و خشن برخورد می‌کنم.

15- خوشی‌های من دوام چندانی ندارند.

16- من آدمی خیرخواه و فروتن هستم.

17- در نوجوانی به خاطر رفتار بدی که در مدرسه داشتم دچار دردسرهای فراوانی می‌شدم.

18- از ارتباط نزدیک با دیگران می‌ترسم، زیرا ممکن است رسوا شوم و مسخره‌ام کنند.

19- دوستانی را انتخاب می‌کنم که بدی‌هایم را به من گوشزد کنند.

20- اغلب از دوره کودکی افکار غم‌انگیزی به خاطر دارم.

21- من ارتباط با جنس مخالف را دوست دارم.

22- بسیار دمدمی‌مزاج هستم، دائم نظرات و احساساتم را تغییر می‌دهم.

23- هرگز مصرف مواد مخدر، مشکل جدی در کارم به وجود نیاورده است .

24- چند سالی است که احساس می‌کنم در زندگی شکست خورده‌ام.

25- نمی‌دانم چرا اغلب دچار پشیمانی و احساس گناه می‌شوم.

26- دیگران نسبت به قدرت من حسادت می‌کنند.

27- اگر حق انتخاب داشته باشم ترجیح می‌دهم تنها کار کنم.

28- فکر می کنم نظارت و کنترل دقیق بر اعضای خانواده ام لازم و ضروری است.

29- دیگران مرا آدمی گوشه‌گیر و منزوی می‌دانند.

30- اخیراً دلم می‌خواهد چیزها را بشکنم.

31- من با جذابیت خودم می‌توانم توجه هر فرد خاصی را به خودم جلب کنم.

32- من همیشه دنبال این هستم که دوستان جدیدی پیدا کنم و با افراد تازه‌ای نشست و برخاست کنم.

33- اگر کسی از من انتقاد کند فوراً خطاها و عیب‌های او را بیان می‌کنم.

34- تازگی‌ها به‌کلی خرد شده‌ام.

35- اغلب از انجام کار دست می‌کشم، زیرا می‌ترسم آن را درست انجام ندهم.

36- اغلب خشم و عصبانیتم را بروز می‌دهم و بعد پشیمان می‌شوم.

37- گاهی قدرت حس کردن را در بعضی از قسمت‌های بدنم از دست می‌دهم.

38- من بدون توجه به این‌که انجام کاری چه اثری بر دیگران دارد کارم را انجام می‌دهم.

39- مصرف مواد مخدر ممکن است عاقلانه نباشد ولی در گذشته حس می‌کردم به آن احتیاج دارم.

40- من آدم آرام و ترسویی هستم.

41- اغلب احمقانه و بی‌مقدمه رفتار می‌کنم به‌طوری‌که بعداً مرا به دردسر می‌اندازد.

42- هرگز کسی را که از من سوءاستفاده کرده نمی‌بخشم، یا موقعیت دردناکی را که تحمل کرده‌ام فراموش نمی‌کنم.

43- اغلب بعد از آن‌که حادثه برایم اتفاق افتاد احساس ناراحتی و تنش می‌کنم.

44- اکثر اوقات احساس افسردگی و ناراحتی وحشتناکی دارم.

45- همیشه سعی می‌کنم دیگران را از خود خشنود کنم حتی اگر از آن‌ها بدم بیاید.

46- در مقایسه با دیگران ، همیشه کمتر به مسائل جنسی علاقه نشان داده‌ام.

47- وقتی اتفاق بدی می‌افتد، احساس گناه می‌کنم.

48- از خیلی وقت پیش، صلاح خود را در این دیده‌ام که با دیگران کمتر رابطه داشته باشم.

49- از بچگی مواظب بودم کسی سرم کلاه نگذارد.

50- از آدم‌هایی که خیال می‌کنند هر کاری را می‌توانند بهتر از من انجام دهند متنفرم.

51- وقتی حوصله‌ام سر برود ، دوست دارم به کار پرهیجانی دست بزنم.

52- اعتیاد من مشکلاتی برای من و خانواده‌ام به وجود آورده است.

53- تنبیه هرگز مانع انجام کاری که دوست دارم نشده است.

54- بارها بی‌دلیل ، شادی و هیجان بیش از حد به من دست داده است.

55- چند هفته است که بی‌دلیل احساس خستگی و فرسودگی می‌کنم.

56- مدتی است که هیچ کاری را درست انجام نمی دهم و به این دلیل احساس گناه شدیدی می کنم.

57- فکر می‌کنم آدمی اجتماعی و خونگرم هستم.

58- اخیراً بسیار کم رو و خجالتی شده‌ام.

59- برای روزهای تنگدستی پس‌انداز می‌کنم.

60- من به اندازه دیگران در زندگی شانس ندارم.

61- دائم افکار و اندیشه‌ها ، در ذهنم موج می‌زنند و رهایم نمی‌کنند.

62- چند سالی است که از زندگی کاملاً دلسرد و ناامید شده‌ام.

63- چند سالی است که افراد زیادی در مورد زندگی خصوصی‌ام جاسوسی می‌کنند.

64- نمی‌دانم چرا ولی گاهی حرفه‌ای بد می‌زنم، صرفاً برای این‌که دیگران را رنجیده‌خاطر کنم.

65- در سال گذشته، بیش از 30 بار بر فراز اقیانوس اطلس پرواز کرده‌ام.

66- در گذشته اعتیاد به مواد مخدر باعث شده شغلم را از دست بدهم.

67- فکرهای مهمی در سر دارم که مردم این زمانه آن را نمی‌فهمند.

68- اخیراً مجبورم بدون دلیل در مورد چیزی مکرراً فکر کنم.

69- از اکثر موقعیت‌های اجتماعی دوری می‌کنم زیرا می‌ترسم مردم از من انتقاد کنند یا مرا طرد کنند.

70- بیشتر وقت‌ها فکر می‌کنم شایسته موفقیت‌هایی که نصیبم شده است نبوده‌ام.

71- اغلب وقتی تنها هستم، احساس می‌کنم کسی کنارم نشسته که دیده نمی‌شود.

72- اغلب به دیگران اجازه می‌دهم تصمیم‌های مهمی برایم بگیرند.

73- احساس بی‌هدفی می‌کنم و نمی‌دانم در زندگی به کجا می‌روم.

74- ظاهراً نمی‌توانم بخوابم و بعد از خواب هم به اندازه قبل از خواب خسته‌ام.

75- اخیراً خیلی عرق می‌کنم و کلافه‌ام.

76- پیوسته فکرهای عجیبی به سرم می‌زند کاش می‌توانستم از شر آن‌ها خلاص شوم.

77- حتی وقتی بیدارم متوجه آدم‌هایی که دور و برم هستند، نمی‌شوم.

78- برایم مشکل است که بر هوس مشروب‌خواری خود غلبه کنم.

79- من اغلب اوقات افسرده و غمگین هستم.

80- پیدا کردن دوست برایم کار ساده‌ای است.

81- از سوءاستفاده‌ای که در کودکی از من شده شرمنده‌ام.

82- همیشه نگرانم که کارهایم خوب برنامه‌ریزی و تنظیم باشد.

83- ظاهراً اغلب خلق‌وخویم از روزی به روز دیگر تغییر زیادی می‌کند.

84- می‌ترسم ریسک کنم و چیزهای جدید را امتحان کنم.

85- سوءاستفاده کردن از کسی که خود اجازه چنین کاری را می‌دهد عیب نمی‌دانم.

86- مدتی است غمگین و گرفته‌ام و نمی‌توانم از این حالت خلاص شوم.

87- اغلب از دیدن آدم‌هایی که کند کار می‌کنند عصبانی می‌شوم.

88- در مهمانی‌ها هیچ‌وقت گوشه‌گیر نیستم.

89- من آنچه اعضای خانواده‌ام انجام می‌دهند را زیر نظر دارم تا بدانم به چه کسی می‌توان اعتماد کرد.

90- گاهی در برابر مهربانی مردم دستپاچه و عصبانی می‌شوم.

91- استعمال مواد مخدر باعث درگیری خانوادگی برایم شده است.

92- اکثر اوقات تنها هستم و این تنهایی را ترجیح می‌دهم.

93- بعضی از اعضای خانواده‌ام می‌گویند که خودخواه هستم و فقط به خودم فکر می‌کنم.

94- مردم خیلی راحت می‌توانند نظرم را عوض کنند حتی اگر تصمیم نهایی را خودم گرفته باشم.

95- بیشتر وقت‌ها به دیگران دستور می‌دهم و آن‌ها را عصبانی می‌کنم.

96- قبلاً دیگران به من گفته‌اند که به خیلی چیزها بیش‌ازحد شور و علاقه نشان داده‌ام.

97- بهتر است آدم زود بخوابد و زود بیدار شود.

98- احساس من نسبت به افراد مهم زندگی‌ام اغلب بین محبت و نفرت در نوسان است.

99- در جمع و موقعیت‌های اجتماعی همیشه مضطرب و کلافه‌ام.

100- من هر روز مشروب می‌خورم.

101- قبول دارم که مسئولیت‌های خانوادگی را جدی نمی‌گیرم ، ولی باید آن‌ها را جدی بگیرم.

102- از همان کودکی به‌تدریج رابطه خودم را با واقعیت از دست داده‌ام.

103- افراد آب‌زیرکاه اغلب سعی دارند کاری را که من انجام داده‌ام یا فکرش از من بوده است را به اسم خودشان تمام کنند

104- من نمی‌توانم شادی زیادی تجربه کنم چون احساس می‌کنم لیاقتش را ندارم.

105- علاقه چندانی به دوست پیدا کردن و رفاقت ندارم.

106- بارها در زندگی‌ام وقتی شاد بودم و فعالیت زیادی داشتم حالت افسردگی به من دست داده است.

107- اشتهایم را به‌کلی از دست داده‌ام و بدخواب هستم.

108- من از تنهایی و بی‌کسی و از این‌که به خودم متکی باشم می‌ترسم.

109- خاطره یک تجاوز وحشتناک در گذشته، دائم فکر مرا پریشان می‌کند.

110- در سال گذشته عکس من روی جلد مجله‌های زیادی چاپ شد.

111- ظاهراً علاقه‌ام را به اکثر فعالیت‌های لذت‌بخش مثل رابطه جنسی از دست داده‌ام.

112- در یکی دو سال گذشته بسیار غمگین و دلسرد بوده‌ام.

113- یکی دو بار با قانون مشکل داشته‌ام.

114- بهترین راه اجتناب از اشتباه ، تجربه داشتن است.

115- مردم به خاطر کاری که انجام نداده‌ام، به من تهمت می‌زنند.

116- اکثر اوقات عادت دارم برخی از مردم را اذیت کنم.

117- گاهی مردم فکر می‌کنند من عجیب‌وغریب صحبت می‌کنم و صحبت‌های من برای آن‌ها غریب و ناآشناست.

118- دوره‌هایی در زندگی من وجود داشته است که قادر به خرید مواد مخدر نبوده‌ام.

119- مردم تلاش می‌کنند مرا بگیرند چون فکر می‌کنند من دیوانه‌ام.

120- من هر کاری لازم باشد انجام می‌دهم تا فردی که دوستش دارم مرا ترک نکند.

121- یکی دو بار در هفته پرخوری می‌کنم.

122- فکر می‌کنم تمام فرصت‌های خوبی که برایم پیش آمد را از دست داده‌ام.

123- هیچ‌وقت نتوانستم از احساس غم و اندوه رهایی یابم.

124- وقتی تنها و دور از خانه هستم اغلب احساس اضطراب و هراس می‌کنم.

125- گاهی مردم از دست من عصبانی می‌شوند زیرا فکر می‌کنن من زیاد حرف می‌زنم یا تند صحبت می‌کنم.

126- امروزه اکثر افراد موفق ، یا خوش‌شانس‌اند یا کلاه‌بردار.

127- من نمی‌خواهم با دیگران رابطه نزدیک پیدا کنم چون مطمئنم به من علاقه‌مند می‌شوند.

128- بدون علت مشخصی احساس افسردگی می‌کنم.

129- بعد از سال‌ها همچنان در مورد حادثه‌ای که واقعاً زندگی‌ام را تهدید می‌کرد، خواب‌های وحشتناک می‌بینم.

130- توان انجام کارهای روزمره‌ام را ندارم.

131- وقتی به کمک احتیاج دارم الکل می‌نوشم.

132- من از فکر کردن در مورد این‌که چگونه در کودکی مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌ام متنفرم.

133- وقتی همه کارها خوب پیش می‌رود دائم نگرانم، به‌زودی حادثه بدی اتفاق خواهد افتاد.

134- وقتی حادثه بدی در زندگی‌ام اتفاق می‌افتد گاهی احساس ناتوانی می‌کنم و تقریباً دیوانه می‌شوم.

135- واقعاً از تنهایی و درماندگی و از دست دادن حمایت نزدیکانم که من به آن‌ها وابسته‌ام، می‌ترسم.

136- می‌دانم که پول زیادی برای مواد مخدر خرج کرده‌ام.

137- همیشه قبل از شروع انجام کاری، باید اطمینان پیدا کنم که آن کار در آن مدت محدود تمام می‌شود.

138- می‌دانم که مردم پشت سرم صحبت می‌کنند.

139- من در گرفتن عفو و بخشش دیگران مهارت دارم.

140- می‌دانم که برایم نقشه کشیده‌اند.

141- احساس می‌کنم که بیشتر مردم افکار پست و زشتی در مورد من دارند.

142- اغلب احساس تنهایی و پوچی می‌کنم.

143- گاهی بعد از غذا خوردن، خودم را مجبور به استفراغ می‌کنم.

144- من معتقدم که همه را خوشحال می‌کنم و دیگران مرا به خاطر کارهایی که انجام می‌دهم و حرف‌هایی که می‌زنم تحسین می‌کنند

145- دائم نگران کسی یا چیزی هستم.

146- همیشه بی‌جهت فریب می‌خورم، به‌ویژه وقتی کسی خودش را برتر از من نشان می‌دهد.

147- دائم افکار اضطراب برانگیز به ذهنم می‌آید.

148- در زندگی‌ام چیزهای کمی وجود دارد که واقعاً مرا خوشحال کند.

149- وقتی به سرنوشت دردناکی که در گذشته داشته‌ام فکر می‌کنم احساس ناکامی کرده و به مرگ می‌اندیشم.

150- از این‌که خیلی زود بیدار می‌شوم و دیگر نمی‌توانم بخوابم ناراحتم.

151- من هرگز قادر به ابراز احساساتم نیستم چون در نظر مردم ارزشی ندارم.

152- من مشکل اعتیاد دارم و تلاشم برای کنار گذاشتن آن ناموفق بوده است.

153- عده‌ای تلاش می‌کنند افکارم را کنترل کنند.

154- قبلاً تلاش کرده‌ام خودم را بکشم.

155- من گرسنگی می‌کشم تا از همین هم که هست لاغرتر شوم.

156- نمی‌دانم چرا برخی از مردم به من می‌خندند.

157- در ده سال گذشته هیچ ماشینی ندیده‌ام.

158- از آدم‌هایی که مرا لمس می‌کنند شدیداً می‌ترسم چون فکر می‌کنم آن‌ها ممکن است به من صدمه بزنند.

159- چون آن‌ها از توانایی‌های فوق‌العاده من خبردارند می‌خواهند مرا دستگیر کنند.

160- دائم فکرم درگیر حادثه‌ای است که برایم اتفاق افتاده است.

161- ظاهراً کاری می‌کنم که دیگران فکر کنند می‌خواهم به خودم صدمه بزنم.

162- اغلب آن‌قدر غرق افکارم می‌شوم که متوجه نمی‌شوم اطرافم چه می‌گذرد.

163- مردم به من می‌گویند لاغر هستم ، اما من احساس می‌کنم خیلی چاقم.

164- وقایع هولناک گذشته دائم به فکر و خواب من می‌آیند.

165- من به‌جز اعضای خانواده‌ام هیچ دوستی ندارم.

166- من اغلب کارهایم را سریع انجام می‌دهم و در مورد چیزهایی که باید انجام دهم فکر نمی‌کنم.

167- من به‌گونه‌ای حمایت دوستانم را جلب کرده‌ام که دیگران نمی‌توانند از من سوءاستفاده کنند.

168- اغلب به‌وضوح چیزهایی می‌شنوم که مرا ناراحت می‌کند.

169- من همیشه برای نزاع با دیگران خودم را مجهز نگه می‌دارم زیرا از برخورد تندشان می‌ترسم.

170- من هر کار را چند بار انجام می‌دهم . گاهی به خاطر کاهش نگرانیم و گاهی به خاطر این‌که مطمئن شوم حادثه بدی اتفاق نمی‌افتد.

171- تازگی‌ها به‌طور جدی به این فکر افتاده‌ام که به زندگی‌ام خاتمه دهم.

172- . مردم مرا آدمی منظم و مقرراتی می‌دانند.

173- وقتی به حادثه دردناکی که سال‌ها پیش برایم اتفاق افتاد فکر می‌کنم دچار ترس و اضطراب می‌شوم.

174- اگرچه من از دوست پیدا کردن می‌ترسم ولی مایلم دوستان بیشتری داشته باشم.

175- واقعیت این است که مردم می‌خواهند با من دوست شوند تا مرا خرد کنند.


بدون محدویت زمانی